بنا به نظر بكر (1975) عملكرد تنها تابع مقدار تلاش و فعاليت نيست، بلكه همچنين تابع دانش، مهارت و تواناييهايي است كه افراد، هنگامي كه داراي انگيزه باشند، از خود به نمايش ميگذارند، بر اين اساس، درآمد بيشتر نصيب كساني ميشود كه در وجود خود سرمايهگذاري ميكنند و ظرفيت توليد و بهرهوري خود را بالا ميبرند. از آنجا كه اين امر مستلزم صرف هزينههايي است كه صرف زمان، تحصيل و فرصت ازدسترفته ميشود، سازمان آمادگي دارد تا ميزان پاداش افراد را به حدي برساند كه بر اين موانع فائق آيند.
اين تئوري، براي تقويت پايگاه سرماية انساني سازمان دو راه را پيشنهاد مينمايد: الف) تدوين يك ساختار پرداخت كه بين پستهاي در سطح اوليه با پستهاي مبتني بر دانش، مهارت و توانايي، فرق قائل شود. ب) افزايش پرداخت، به كارآمدي سرماية انساني بستگي داشته باشد، تا رقابت و عملكرد سازمان تقويت شود و انعطافپذيري عملياتي نيز افزايش يابد.